امیرحسین نعمتی زیارتی؛ دکتر مهدی جاویدشاد
چکیده
این پژوهش اساساً به بررسی فرآیند سیاسیسازی[1] و بیوسیاسیسازی[2] زندگی انسانها، بالاخص آنان که توسط حکومت بیارزش و مصرفشدنی تلقی میشوند میپردازد. هدف این نوشتار مطالعه و واکاوی روشهای نامحسوسی است که نظام حاکم با بهرهگیری از آنها سعی در بیهویتسازی و نهایتاً سرکوب و منکوبسازی مردم دارد. از طریق کاوش و فهم این ...
بیشتر
این پژوهش اساساً به بررسی فرآیند سیاسیسازی[1] و بیوسیاسیسازی[2] زندگی انسانها، بالاخص آنان که توسط حکومت بیارزش و مصرفشدنی تلقی میشوند میپردازد. هدف این نوشتار مطالعه و واکاوی روشهای نامحسوسی است که نظام حاکم با بهرهگیری از آنها سعی در بیهویتسازی و نهایتاً سرکوب و منکوبسازی مردم دارد. از طریق کاوش و فهم این روشها میتوان مکانیسمهای پنهان رژیم حاکم را بهتر شناخت، مکانیسمهایی که از قلب نظام بیوسیاسی زاده شده، ایدیولوژیک-محور است و بافت گفتمانی سیاسی-اجتماعی جامعه را تشکیل میدهد. در این راستا، با مطالعه و بهرهگیری از اثر شاخص جئورجیو آگامبن[3]، هومو ساکر (1995)[4]، و بازتعریف وی از مفاهیمی چون «بیوقدرت[5]» میشل فوکو[6]، و «طرد شدگی[7]» کارل اشمیت[8]، نوشتار پیش رو تلاش دارد ساختارهای بیوسیاسی ظالم و طردکننده ایدیولوژیک را در رمان شاخص وی. اس نایپل[9]، خانهای برای آقای بیسواس (1961)[10]، مطالعه کند. شخصیت محوری این رمان، یعنی ماهون بیسواس، در بافتها و نظامهای مختلفی چون، خانواده، جامعه و... به دام زنجیرهای درهمتنیده از دستگاههای ظالم بیوسیاسی میافتد که در نتیجهی آن به آنچه آگامبن «هومو ساکر» مینامد بدل گردد. به زعم آگامبن، هوموساکر موجودی است بیهویت، بیاراده و فاقد قدرت که در نظام حاکم بیوسیاسی هیچ جایگاه و ارزشی ندارد، به حدی خوار و مطرود است که نظام او را حتی مستحق فدا شدن نیز نمیداند. بااین حال، این مقاله همچنین به واکاوی و جستجوی فضاهایی ضدگفتمان-محور،ضد ایدیولوژیک و ضدبیوسیاسی میپردازد که بیسواس مفلوک با استمداد از آنها در تلاش است راه خود را به سوی رهایی و رستگاری بیابد. [1] Politicization[2] Biopoliticization[3] Giorgio Agamben[4] Homo Sacer (1995)[5] Biopower[6] Michel Foucault[7] State of Exception[8] Carl Schmitt[9] V. S. Naipaul[10] A House for Mr. Biswas (1961)
مهدی جاویدشاد؛ دکتر بهی حدائق
چکیده
یکی از عناصر جدایی ناپذیر ادبیات پسا استعماری، واسازی تاریخی است که توسط امپریالیسم نوشته شده و ارائه تاریخی است که توسط مستعمره ها تجربه شده است. به عنوان قربانیان استعمار انگلستان، بومیان استرالیایی به دلیل محبوبیت زیاد و تأثیرات اجتماعی ادبیات، همواره در آثار ادبی خود به ویژه در ادبیات نمایشی، سلطۀ مذهبی و سرزمینی تاریخی در سرزمین ...
بیشتر
یکی از عناصر جدایی ناپذیر ادبیات پسا استعماری، واسازی تاریخی است که توسط امپریالیسم نوشته شده و ارائه تاریخی است که توسط مستعمره ها تجربه شده است. به عنوان قربانیان استعمار انگلستان، بومیان استرالیایی به دلیل محبوبیت زیاد و تأثیرات اجتماعی ادبیات، همواره در آثار ادبی خود به ویژه در ادبیات نمایشی، سلطۀ مذهبی و سرزمینی تاریخی در سرزمین خود را انعکاس داده اند. نمایشنامۀ «مرد کیکی» نوشتۀ رابرت مریت یک متن دراماتیک مهم در ادبیات بومی استرالیایی است که به تغییر اجباری مذهب و مقاومت در برابر آن می پردازد. بازنگری تاریخ در این نمایشنامه، تاریخی که توسط مستعمره ها تجربه شده است، آن را تبدیل به یک هدف مناسب برای مطالعه کاربرد فلسفه آلتوسری در ادبیات پسا استعماری می کند. به دلیل افشاگری مکرر ایدئولوژی استعماری و "ابزار های ایدئولوژیک حکومتی" در نمایشنامۀ «مرد کیکی»، می توان نتیجه گرفت که نظریۀ آلتوسری می تواند زمینه ای روشنگرانه برای بررسی دغدغه های تاریخی ادبیات پسا استعماری باشد.